لاتریت و بوکسیت

لاتریت و بوکسیت

 این دسته از کانسارها به کانسارهای بازماندی معروف می باشند. كانسارهاي بازماندي به ذخايري اطلاق مي گردد كه در نتيجه انتقال و يا انحلال مواد غيرمعدني از كانسنگ اوليه تشكيل مي گردند. همان گونه كه قبلاً نيز عنوان گرديد، مواد رسوبى در نتيجه فرايندهاى مكانيكى يا شيميائى، انتقال يافته و دو مرتبه نهشته مي شوند.

 

اگر اين نهشته ها تحت فرايندهاى هوازدگى و عمل آب هاى سطحى قرار گيرند، با خارج شدن مواد قابل انحلال از آنها، ممكن است از چنان تمركز بالايى برخوردار گردند كه كانسارهاى بازماندى را به وجود آورند. براى تشكيل چنين كانسارهايى، هوازدگى شيميايى شديد نظير هوازدگى موجود در شرايط آب و هوايى استوايى با بارندگى بالا ضرورت دارد. تحت اين شرايط اكثر سنگ ها به خاكى تبديل مى شوند كه به آن لاتريت مى گويند. لاتریت ها بر اساس فلزات شاخص به چند دسته تقسیم می شوند:

لاتريت هاي آهن و نيكل

 تعریف: تجمع اقتصادي در عناصر آهن و نيكل به صورت بازماندي، تحت عنوان لاتريتهاي آهن و نيكل معرفي مي گردد. اين كانسارها معمولاً در اثر هوازدگي و فروپاشي سنگ هاي فوق بازي تشكيل مي گردند. در برخي از موارد، به دليل بالابودن آهن و يا نيكل، به طور ويژه، لاتريت آهن و يا لاتريت نيكل ناميده مي شوند.

سنگ درونگیر: سنگ های الترامافیک، به خصوص پریدوتیت، دونیت و پریدوتیت سرپانتینیزه معمول می باشند.

دامنه سن: پرکامبرین تا ترشیری ولی به طور تیپیک در ارتباط با هوازدگی های سنوزوئیک یافت می شوند.

محیط تشکیل: مناطقی با سرعت زیاد هوازدگی شیمیایی و سرعت کم فرسایش مکانیکی مناسب می باشند.

خاستگاه تکتونیکی: حاشیه صفحات همگرا، در محل جایگیری افیولیت ها خاستگاه مناسبی است. حرکات تکتونیکی قائم برای ایجاد هوازدگی سنگ های پریدوتیتی ضروری است.

کانی شناسی: کانی های گارنیریت، سیلیکات های آبدار، کوارتز و گوتیت غنی از نیکل معمول می باشد.

ساخت و بافت: خاک های پیزولیتیک قرمز تا قهوه ای، حجرات غنی از سیلیس با اشکال هندسی منظم معمول است.

دگرسانی: دارای منطقه بندی از بالا به پایین شامل:

1 .منطقه لیمونیتی قرمز، قهوه ای و زرد رنگ

2 .منطقه ساپرولیتی که در بخش فوقانی(زیر منطقه لیمونیتی) نرم می باشد و به طور پیوسته به طرف پایین به ساپرولیت سخت مبدل می شود.

3 .بخش نزدیک سنگ بستر هوازده که در آن حجرات کالسدونی و گارنیریت با اشکال هندسی منظم یافت می شود.

عوامل کنترل کننده: در منطقه لیمونیتی عیار نیکل در اکسیدهای آهن بین 5/0 تا دو درصد تغییر میکند. در بخش نزدیک سنگ بستر هوازده و بخش پایینی ساپرولیت بین دو تا چهار درصد نیکل در فاز سیلیکات های آبدار موجود می باشد. بخش اعظم کانسنگ هم شامل فازهای اکسیدی و هم شامل فازهای سیلیکاتی آبدار است.

هوازدگی: پروفیل خاک از بالا به پایین معرف هوازدگی شیمیایی شدید سنگ بستر است.

راهنمای ژئوشیمیایی: منطقه لاتریتی نسبت به سنگ بستر هوازده نشده از عناصر Ni, CoوCr  غنی و از عنصر Mgتهی شده است. در بررسی اکتشافی ژئوشیمیایی در مقیاس محلی عناصر و اکسیدهای کلیدی عبارتند از نیکل، کبالت، آهن، منگنز، سیلیس.

کانسارهای وابسته: کرومیت انابی، طلای مرتبط با گسل های کم شیب، عناصر گروه پلاتین پلاسری، آزبست با میزبان سرپانتینی، طلا _ عناصر گروه پلاتین پلاسری و عناصر گروه پلاتین _ طلای پلاسری.

کانسارهای تیپ بوکسیت کارستی

تعریف: تمرکز آلومین در مواد هوازده ی برجا و یا حمل ونقل یافته.

سنگ درونگیر: مواد هوازده ی غنی از آلومین به طور برجا و یا پس از حمل و نقل در روی یک بستر آهکی متمرکز می شوند. مواد حمل و نقل یافته ممکن است خاکستر ولکانیکی با منشا دور دست و یا هر نوع رسوب آلومین دار وارد شده به درون حوضه رسوبی باشد.

ساخت و بافت: پیزولیتیک، توده ای و خاکی.

دامنه سن: پالئوزوئیک تا سنوزوئیک.

محیط تشکیل: هوازدگی سطحی شدید به خصوص در نواحی با آب و هوای گرم و مرطوب.

خاستگاه تکتونیکی: سرزمین هایی با پایداری تکتونیکی، که از یک طرف زمان لازم برای هوازدگی را در اختیار محیط می گذارد و از طرف دیگر مواد حاصل از هوازدگی را از فرسایش و پراکندگی محفوظ می دارد.

کانی شناسی: در کانسارهای موجود در نواحی با آب و هوای گرم و مرطوب گیبسیت کانی عمده را تشکیل می دهد. مخلوط گیبسیت و بوهمیت در کانسارهای قدیمی تر از سنوزوئیک یافت می شود. بوهمیت در کانسارهای مزوزوئیک و پالئوزوئیک وجود دارد.

کانی های کانگ شامل هماتیت، گوتیت، آناتاز، کائولن و کوارتز است.

عوامل کنترل کننده: وجود فروافتادگی های ساختمانی در محیط هایی با سنگهای کربناتی با اهمیت است. چنین محیط هایی موجب پیدایش سطوح کارستی می گردد.

هوازدگی: هوازدگی شدید سیلیکاتهای آلومینیوم دار در آب و هوای گرم و مرطوب.

راهنمای ژئوشیمیایی: غنی شدگی AI و Ga  قابل ثبت است. مناسب ترین روش برداشت نمونه در ارزیابی این تیپ کانسارها نمونه برداری به روش کانالی است که عمود بر شیب لایه بندی حفر گردد.

کانسارهای وابسته: گاهی با کانسارهای ذغال سنگ همراهند.

 کانسارهای تیپ بوکسیت لاتریتی

مترادف: بوکسیت آلومینیوم دار

تعریف: تمرکز آلومین در مواد برجامانده حاصل از هوازدگی هر نوع سنگی که حاوی آلومینیوم باشد.

سنگ درونگیر: سنگ های هوازده شده ای که خود در روی سنگ های سیلیکاتی آلومین دار تشکیل می شوند.

ساخت و بافت: پیزولیتیک، توده ای و خاکی.

دامنه سن: اغلب سنوزوئیک ولی موارد محدودی با سن کرتاسه و یا دوره های دیگر شناخته شده است.

محیط تشکیل: هوازدگی سطحی در روی پالتفرم هایی با قدرت زهکشی زیاد و آب و هوای گرم و مرطوب. به ندرت ممکن است در مناطقی با قدرت زهکشی کم تشکیل شود. در چنین حالتی وجود مواد آلی برای متحرک ساختن آهن و خروج آن از محیط ضروری است.

خاستگاه تکتونیکی: معمولا در روی پالتفرم های موجود در نواحی با پایداری تکتونیکی یافت می شود.

کانی شناسی: عمدتا گیبسیت و مخلوطی از گیبسیت و بوهمیتو.

 کانی گانگ: معمولا هماتیت، گوتیت، آناتاز و به طور محلی کوارتز است.

ساخت و بافت: پیزولیتیک، توده ای و خاکی است.

عوامل کنترل کننده: هوازدگی شدید سنگ بستر ضروری است.